danesh

اینجا درس و تفریح با هم است

danesh

اینجا درس و تفریح با هم است

                                                                                             به نامخدا

روزی روزگاری بود . شیکاگو محلهایی بود که تمام آن را مافیا گرفته بود . روزی مردی از آن جا خواست رد شود بقیه چپ چپ نگاهش میکردند او متعجب گفت من فقط میخواهم برم سر کار بقیه گفتند مگر نمیدی آنجا کجاست گفت نه گفتند آنجا... ناگهان گروه مافیا بیرون آمدند و زور گیری کردند مرد گفت چی شده این جا چه اتفاقی دارد می افتد سرگروه آن ها گفت این جا فقط من حرف میزنم و تفنگی به سمت مرد گرفت مرد گفت چه میخواهی از من بهت میدهم گفت من جانت رامیخواهم گفت نه پولیس از پشت سرش اسلحه گذاشت مرد گفت حقته ناگهان اعضا مافیا آمدند وهم پلیس و هم مرد را کشتند  اما مرد نیمه جان بود و گفت که روزی تو بد تر از  من گیر می افتی وناگهان پلیس ها آمدند و همه را دست گیر کردند و مرد گفت دیدی.